امروز یکی از دوستان در منزل ما مهمان بودند فرزندشان در دو رشته ای تی و حقوق ازاد قبول شده بودو به زمین و اسمان میرفت و میخواست حقوق بخواند اما ابتدا مهندسی ای تی را ثبت نام کرده بودند و پدر ومادرش به زمین و اسمان میرفتند که باید مهندسی ای تی را بخوانیپسرشان میگفت یعنی من حق انتخاب ندارم و نمیتوانم برای رشته خود تصمیم بگیرم؟چرا پدر و مادرم هنوز باور نمیکنند بزرگ شده ام تابه کی شما برایم انتخاب خواهید کرد ؟؟؟؟
و من علیرغم مجاهدتهای همه فقط سکوت نمودم و غم سنگینی را احساس کردم درد این جوان درد بزرگی بود او که سالها درس خوانده بود تنها به این جرم محکوم شد : تنها قصد تو از رفتن به رشته حقوق این است که نمیخواهی دیگر درس بخوانی! و تو در نهایت هم در هیچ رشته ای نخبه نخواهی شد و هزار حرف دیگر که به او میگفتند تو نمیدانی چی برایت خوب است خیال میکنی حقوق را دوست داری و تحقیر و تحقیر ومن زجر بردم از این همه فقر فرهنگی
صبح ان روز با یکی از کنکوریهای امسال صحبت میکردم از وضعیت منزلشان گله مند بود گفتم با انها مدارا کن و چند راه به او پیشنهاد کردم گفت همه را امتحان کرده ام .گفتم خوب چه نتیجه ای گرفته ای؟ گفت برای اینکه مادرم مدام به من نگوید درس نمیخوانی برنامه ام را به او نشان دادم واو در کمال تعجب با پوزخند به من گفت :یعنی فکر میکنی به ان عمل خواهی کرد !!!!!!!!!!!!!
میگفت مادرم میگوید این جور که تو درس میخوانی قبول نمیشوی باید روزی پانزده شانزده ساعت درس بخوانی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
البته مسئول این امور تنها والدین نیستند بلکه خود شخص نیز سهم بسزایی در نوع برخورد با او دارد اما چه دنیای عجیبی شده است درسش را یکی دیگر میخواند اما برنامه ریزی و تعیین رشته با والدینی است که حسرت فلان رشته را دارند !!!!!!!!!!!!!!!!
کاش فقط کمی به جوانمان هویت میدادیم و به خردش اطمیان میکردیم و احترام میگذاشتیم تا نتیجه اش حسرتهای جوانان امروز و والدین فردا نمیشد, کاش.................